حالم خیلی گرفته شده خخخخخخخخخیلی
دلم میخواد این لحظات تموم بشه
بی توجهی من رو می کشه
وقتی به من توجه میشه من میرم بالا انرژی میگیرم حالم خوب میشه و کلی چیزای خوب دیگه.....
هیچ کس در اندازه های بشری نمی تواند سلامت عقل را به من بازگرداند جز کسی که من رو خلق کرده می تونه من رو فیکس کنه و من فقط از خالق خودم می خوام تا منو سالم کنه .
بیماری درشت نمائی
من همه چیز ها را در اندازه های اغراق گونه می بینم.
غم
خوشحالی
.
.
.
میکروب رو در اندازه های غیر واقعی در حد غول.نوعی دیگر از وسواسی.
داشتن برنامه غذائی سخته اما نه آنقدر سخت.
کم کردن وزن خخخخخخخخخخخیلی سخته اما من نمی تونم هر مشکلی رو در اندازه های واقعی اون ببینم. عادت دارم بزرگ نمائی کنم و یک ذره بین مدام دستمه . دارم آدم ها رو قضاوت می کنم دارم روی رفتار آدمها اسم می گزارم.
حال خوب و حال بد من به حال خوب و حال بد دیگران وابسته است.دیگران به راحتی می تونند حال من را تغییر دهند.و آن قد که دیگران م یتونند من رو عصبانی کنند از من نیرومندتر اند و من دچار خشم مفرط میشم.
من در بیان احساسم افراط می کنم چون نمی توانم مسائل را داندازه های واقعی آن ببینم.
در یک جائی از دنیا من ارتباطم رو با واقعیت از دست دادم.
غذا می خورم برای ح ا ل ش برای لذتش نه برای این که بتونم زنده بمونم و زندگی کنم دنبال لذتی هستم و دنبال تغییر حال خودم هستم بیرون از خودم.در صورتی که باید خوشحالی و لذت را در درون خودم جستجو کنم و در دنیای غیر از درون من وجود ندارد.
از ویکیپدیا:
فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم، دست به انجام عملی میزند که اضطراب او را کاهش دهد که این خود میتواند به شدت اختلال کمک کند.[